بر اساس کتاب «تاریخچه ماسک جراحی و باورهای اشتباه مربوط به آن» نوشتهی جان.ال.اسپونر، ماسک جراحی اولین بار در اواخر قرن نوزدهم ساخته شد. پزشکان هنگام جراحی آن را به صورت میزدند تا از آلوده شدن خود به باکتریها حین انجام عمل جراحی جلوگیری کنند. سپس در سال ۱۹۱۰، مقامات چین شروع به استفاده از آن برای جلوگیری از گسترش طاعون ریوی کردند. به گفتهی آقای لینتریس: «در این زمان بود که ماسک جراحی تبدیل به نمادی برای مدرنیسم پزشکی شد. در واقع این ماسک دو نقش مهم داشت، هم جلوی انتشار میکروب را میگرفت، و هم مردم جامعه را به شهروندانی با ذهنیت علمی تبدیل میکرد».
هشت سال پس از آن زمانی استفاده گسترده و عمومی از آن به عنوان راهی برای پیشگیری از ابتلا به آنفولانزای اسپانیایی توصیه شد، به یک پدیده جهانی تبدیل شد.
به گفتهی آقای لینتریس: «در تصاویر و طراحیهای آن زمان میتوان افراد خوشپوش را دید که ماسک به صورت زدهاند. استفاده از ماسک به عنوان بخشی از زندگی روزمره پذیرش گستردهای در جامعه پیدا کرد. هرچند که بعد از جنگ جهانی اول، استفاده از ماسک کاهش پیدا کرد، اما محبوبیت آن در چین حفظ شد. در چین این ماسکها به نماد اهمیت دادن به جامعه تبدیل شدند. حتی در تبلیغات حزب کمونیست هم تمرکز خاصی روی آنها وجود داشت».
در سال ۲۰۰۲، همهگیری بیماری سارس آغاز شد و ماسک صورت دوباره در چین، هنگکنگ و سایر نقاط شرق و جنوبشرق آسیا رواج پیدا کرد. در افکار عمومی هم ماسک دوباره به نمادی از آگاهی نسبت به مسائل بهداشتی و توجه به وظایف شهروندی تبدیل شد. استفاده از ماسک برای جلوگیری از آلوده کردن بقیه، رعایت ادب محسوب میشد.
در همین حال، با گسترش آگاهی مردم از معضلات زیستمحیطی و آلودگی هوا، ماسک صورت نقش دیگری هم گرفت، این بار به عنوان فیلتر هوا در مناطق شهری که بیش از سایر نقاط در معرض آلودگی هوا بودند. از جمله شهرهایی مثل بمبئی، پکن، توکیو، مکزیکوسیتی، و اخیرا هم در استرالیا که با آتشسوزی جنگلها دست و پنجه نرم میکرد.
شهروندان شهرهای بزرگ در این کشورها در اکثر روزهای سال ماسک بر صورت دارند و به همین دلیل این وسیله به بخشی از پوشاک و صنعت مد آنها تبدیل شده است.